ایاک نعبد است زمستان دعای باغ
در نوبهار گوید ایاک نستعین
ایاک نعبد آنکه به دریوزه آمدم
بگشا در طرب مگذارم دگر حزین
ایاک نستعین که ز پری میوهها
اشکسته میشوم نگهم دار ای معین
مولانا